5مین یادواره 5 شهید گمنام دانشگاه یزد




چهارشنبه و پنج شنبه 18 و19اردیبهشت ماه

ساعت 21 /حرم الشهداء دانشگاه سراسری یزد

همراه باسخنرانی حجت الاسلام آقامیری ومداحی مداحان کشوری

دوستان تجار ما باید بدانند که سرمایه شان از کجا آمده است

دوستان تجار ما باید بدانند که سرمایه شان از کجا آمده است
نویسنده کتاب «نورالدین پسر ایران» با اشاره به ایمان و رشادت‌های رزمندگان در
 زمان جنگ گفت:
دوستان تجار ما اگر می‌دانستند که سرمایه‌شان از کجا آمده،
هرگز جنس‌هایشان را انبار نمی‌کردند.

به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از یزد، سید نورالدین عافی شب گذشته در مراسم پیشواز از زائران نور در نمازخانه حضرت زهرا (س) دانشگاه یزد تصریح کرد: از سال 73 شروع به نوشتن کتاب «نورالدین پسر ایران» کردم و در سال 1390 به چاپ رسید و مسئول اداره ارشاد در آن موقع در خصوص این کتاب به بنده گفت که من 33 ماه در جبهه بودم؛ اما آنچه در این کتاب بیان شده واقعیتی است که حتی من هم آن را درک نکرده بودم.

ادامه نوشته

چی شد که چادری ماندم؟

من و چادرم؛ خاطره ها:



نویسنده وبلاگ من و چادرم؛خاطره ها نوشت:

امروز که ایمیلم رو نگاه می کردم دیدم حس غریب خاطره ای رو برایم فرستاده با این عنوان که این خاطره روح او را لرزانده است، وقتی خواندمش به نظرم آمد باید کم دلی باشد که با این خاطره منقلب نشود:

از خانم موسوی می خواهیم که از بین این همه تصویر، یکی که از همه در ذهنش پررنگ تر است را بگوید. چیزی که شده باشد پس زمینه ذهنش از آن ایام و آن آدم ها. خاطره ای می گوید که تاثیرش اگر از تاثیر کتاب فلسفه حجاب شهید مطهری بیشتر نباشد، کمتر نیست:

"یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از بیمارستان های صحرایی هم مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل می کردند.

اوضاع مجروحین به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگ هایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی خونریزی شدیدی داشت.

مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم. وقتی که دکتر اتاق عمل این مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای جراحی آماده اش کنم.

من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم. همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و چادرم را دربیاورم، مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت:
 من دارم می روم که تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می رویم... چادرم در مشتش بود که شهید شد...

از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم".

منبع:
حس غریب ارسال با ایمیل به نقل از خاطرات منتشر نشده دلاور زنان دفاع مقدس

به یاد ماندنی ترین شب عمر آهنگران

http://www.shohadayeiran.com/Image/News/2013/3/6674_634978947973967500_l.jpg

از دلایل به یاد ماندنی شدن آن شب، این بود: از آن جمع سی– چهل نفری که آن شب در اتاق بودند، فقط چهار نفر زنده ماندند و بقیه، همه شهید شدند، که بدبختانه یکی از آن چهار نفر من هستم.

ادامه نوشته

راهیان نور

هر كس مي‌خواهد ما را بشناسد داستان كربلا را بخواند                                                                    ((شهید سید مرتضی آوینی ))        

 

راهیان نور چیست؟

راهیان نور نامی است برای گروه بزرگی از کاروان‌های سیاحتی - مذهبی در ایران که به بازدید از مناطق جنگی بازمانده از جنگ ایران و عراق در غرب و جنوب غربی این کشور می‌پردازند. بیشتر این کاروانها همزمان با تعطیلات نوروزی و نیز تعطیلات تابستانی، برای مناطق غرب کشور، فعال می‌شوند و مناطق مرزی استان خوزستان بویژه منطقه شلمچه از مقصدهای پرطرفدار این گروه‌هاست. بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سازمان دهنده و متولی اصلی اردوهای سراسری ((راهیان نور)) است که هر ساله گروه‌هایی از مردم مناطق مختلف ایران را برای بازدید از مناطق جنگی غرب و جنوب غربی این کشور، به استان‌های هم‌مرز با عراق می‌برد.

                      


این همه باغ و بوستان برای سفر است

چه شد كه عازم سفر به دشت و كویری؟

 

سالها از آن حادثه می گذرد ....

سالها پیش در این دیار بارانی عده ای به خاكمان زدند و قصد تعارض به دیارمان داشتند ولی هیچ معرفتی از مردمان این دیار نداشتند .

سالها از آن حادثه می گذرد ....

از آن طرف حادثه توپ و تانك می آمد و از این بر حادثه ندای لبیك بود و بس...

آن طرف همه به اجبار یزید بودند و این طرف به عشق حسین عازم دلها شدند .

سالها از آن حادثه می گذرد ....

آن حادثه تمام شد . یزید آن طرف به دار ذلت آویخته شد و گلهای بوستان این طرف پرپر بر روی دستان باغ تشییع شدند و زره ای از خاك این وطن به دست نامردان نیفتاد .

سالها از آن حادثه می گذرد ....

روزها گذشت و سال ها سپری شد .

روزی مدعیان حقوق بشر و باصطلاح آزادی خواه كشور بر روی لاله ها پا گذاشتند و در كنار این همه گل و بلبل طرح و نقشه دادند كه باید مردم عیدشان را در كنار مفاخر تاریخی (مجسمه های شاهان و دخمه ها و كاخ ها ) جشن بگیرند ....

در این میان سید مظلومی وجود دارد كه گل سرسبد دلهاست ... یادگار لاله های پرپر و پدر یتیمان این دیار است .... ولی فقیه و قلب تپنده نظام ماست .

او كه از این ماجرا با خبر شد به آن سرزمینی شتافت كه خاك است و بیابان . نه آبی وجود دارد و نه سمن و سنبلی . اما او آشنای دیرین آنجا بود . او گفت كه این مكان زیارت گاه بزرگی می شود كه هر موجودی از وجودش زنده می گردد .

آری او خوب تشخیص داده بود ....

سالها از آن حادثه می گذرد ....

آن مدعیان به دخمه های تاریخی پیوستند و مردم دیار بارانی به عشق آن سرزمین هر عیدی را درآنجا هفت سین برپا  می كنند و به اختیار خود تلنگری می زنند به وجودشان تا سالهای متمادی ....

آنجا شهدا میزبانند یعنی گل و بلبل به استقبال مهمان می آیند و چند صباحی مهمان از آن كلاس درس می گیرد و پاگیر تاعمر آنجا می شود ....

اینجا طلائیه است!

اینجا شلمچه است !

اینجا فتح المبین است !

و اینجا منم و آن همه خاطرات سفر ...

 

شهدا شما را می خوانند     ...........     وقت است كه قدری به خود آییم .

 

 

ثبت نام راهیان نور 91

جهت ثبت نام به لینک زیر مراجعه کنید.

(تصویر کوچک شده برای مشاهده اندازه اصلی روی تصویر کلیک کنید.)

توجه:

1- لطفا با موزیلا وارد لینک بشوید

2-هزینه ی ثبت نام ۲۰۰۰۰تومان می باشد.

3-زمان حرکت ظهر چهار شنبه می باشد.


مهلت ثبت نام به پایان رسیده است.


دلت که هوای بابا را بکند


دلت که هوای بابا را بکند
دیگر نه کربلا میخواهی نه عاشورا
فقط چشمانت خرابه شام میبیند
و دختری که آرام بابا را ناز میکند


باباي چشم انتظار:

پسرم قرار بود عصاي پيريم باشي بابا...

اينجوري؟!؟!؟!؟!

 

پوستر حجاب

برای مشاهده ی این بنر(پوستر زیبا) بر روی تصویر زیر کلیک نمایید


همه‌کسانی که‌رهبری بر ایشان‌نمازخوانده اند

اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکرعارف بالله حضرت آیت الله خوشوقت

آیا میدانید رهبر معظم انقلاب بر پیکر چه کسانی نماز خوانده اند؟

در اینجا ببینید

کلیپ زیبای (سنگر بچین دوباره) - (قسمت دوم و سوم)


این کلیپ کاملا تولیدی بچه های رادیو میقاته (البته بجز صحنه های جنگ (لبخند)) از موزیک و شعر و دکلمه و تصویر برداری گرفته تا ادیت صدا و تصویر.

وقتی طبل جنگ قسمت دوم رو میزدم حس عجیبی داشتم. انگار کاملا به بچه های جنگ نزدیک شده بودم و از شجاعت و ایمانشون چشمام پر از اشک شده بود.

لینک قسمت اول :

http://www.aparat.com/v/dU0Qg

لینک قسمت دوم :

http://www.aparat.com/v/qn7kC

بعد از این همه دود و ناراحتی ، بیاید یه نفسی تازه کنیم. اسم قسمت آخر (سوم)، اینه (لحظه های پاک). لینک قسمت سوم :

http://www.aparat.com/v/O2hoM